جوان آنلاین: خداداد عزیزی را دوست داریم، اصلاً مگر آدم فوتبالی و عشق فوتبالی داریم که غزال تیزپای فوتبال ایران را دوست نداشته باشد. مگر یادمان میرود وقتی بلاژویچ از تیم ملی کنارش گذاشت، چگونه به همهمان برخورد. ما با خداداد خاطرهها داریم؛ خاطرههایی که هیچ وقت یادمان نمیرود و نمیخواهیم فراموششان کنیم.
خداداد عزیزی را دوست داریم فقط یک نکته و آن اینکه ما خداداد خودمان را دوست داریم نه این خدادادی که مقابل چشم همه، جلوی تماشاگران و هواداران جوان و نوجوان بایستد و دهان به دهان آنها فحش ناموسی بدهد. ما خداداد خودمان را دوست داریم، همان مهاجم ریزنقشی که با تیم امید خوش درخشید، همان خدادادی که وقتی پا به توپ میشد یک ورزشگاه بلند میشد، همان بچه صاف و ساده مشهد خودمان را که در ملبورن برای همیشه در فوتبال ایران جاودانه شد.
این روزها خداداد عزیزی همه جا هست، هر جا درگیری و حاشیه باشد، ردی از خداداد دیده میشود. جالب هم است که هیچکس از طرفهای مقابلش را هم نمیشناسد. میخواهد بهزاد داداشزاده باشد یا خبیری یا حتی ادموند اختر، فقط کافی است جایی درگیری باشد تا خداداد را ببینید؛ خدادادی که دیگر خداداد ما نیست. هیچکس نمیتواند به خداداد بگوید از حق تیمت دفاع نکن، هیچ کس نمیتواند او را وادار کند که جلوی اهانت به بازیکنان تیمش قدعلم نکند و سپر بلای آنها نشود اما....
اما از خداداد عزیزی توقع دیگری داریم؛ توقع بزرگی، متانت و اخلاقمداری، به عنوان یک بازیکن بزرگ، به عنوان یک پیشکسوت بزرگ، به عنوان یک مدیر فوتبالی کاربلد. ما خداداد خودمان را دوست داریم، تفاوتی نمیکند کجای فوتبال باشد یا در کدام تیم، خداداد عزیزی برای ما دوستداشتنی است، همیشه بوده و همیشه خواهد بود، اگر همان خدادادی باشد که همه از او توقع دارند.
خدادادی که ما میشناختیم الگو بود، حتی اگر شیطنتهای ریزی هم میکرد، بازهم الگو بود، ولی خداداد این روزها نه، این خداداد ما نیست. شاید بهتر باشد از خود خداداد بخواهیم که خداداد ما را به ما برگرداند. او تواناییاش را دارد، فقط کافی است بخواهد. فقط کافی است مثل همان فرار بزرگ در ملبورن، بازهم فرار کند، این بار نه به سمت دروازه و نه برای گلزنی، این بار هم فرار کند از خدادادی که نمیشناسیمش به سمت خدادادی که دوستش داریم. شاید لازم باشد بازهم علی دایی به او پاس گل بدهد؛ پاس گلی که خدادادمان را به ما برگرداند.